به گزارش شهرآرانیوز، خوشبختانه در جای جای ایران مقصدهای گردشگری ادبی فراوان است و به دلیل وجود آرامگاههای مفاخر ادبی، این فرصت برای رونق این صنعت مهیاست. بااین حال، کوتاهیها و نبود برنامه ریزی جدی و بلندمدت، موجب ازدست رفتن این منبع اقتصادی و فرهنگی شده است.
گردشگری ادبی از زیرشاخههای گردشگری فرهنگی و گردشگری میراثی است و از سدههای ۱۸و ۱۹ باتوجه به گسترش مطالعات ادبی در اروپا شکل گرفت که هم سهمی در انتقال میراث ناملموس دارد و هم سهمی در ایجاد درآمد اقتصادی و ایجاد شغل. آرامگاه حافظ و سعدی و خواجو در شیراز، نیمایوشیج در یوش، شهریار، اسدی توسی، خاقانی، ظهیر فاریابی، قطران تبریزی، سلمان ساوجی و دهها شاعر دیگر در تبریز، خیام و عطار در نیشابور، شمس تبریزی در خوی، صائب تبریزی در اصفهان، شاه نعمت ا... ولی در کرمان، باباطاهر در همدان و فردوسی در مشهد (توس) فقط مهمترین این مکان هاست. البته این مکانها همه ظرفیت گردشگری ادبی کشور نیست. به عنوان نمونه در گورستان بزرگ تخت فولاد اصفهان ۲۳۰شاعر به خاک سپرده شده است. علاوه بر این آرامگاه ها، ظرفیتهایی مانند جلسههای ادبی و انجمنهای شعر و خانههای مشاهیر ادبی نیز وجود دارد.
خوب میدانیم گردشگرانی هستند که به صورت معمول از میراث ادبی بازدید میکنند، ولی در کنار این گروه افرادی هم هستند که به دلیل علاقه به یک نویسنده، اثر یا جایگاه ادبی، راهی شهرهایی میشوند که به مقصد گردشگری ادبی معروف هستند. درصورتی که به درستی به این گنجینههای بی نظیر توجه شود، هم میتواند منشأ درآمدزایی شود و هم پیوستی فرهنگی است برای نسل امروز و آینده؛ آن هم درآمدی که نه تنها اقتصاد محلی را تکان میدهد، بلکه در وضعیت اقتصاد کلان کشور هم تأثیر مثبتی خواهد گذاشت.
بنابراین، با توجه به اینکه ادبیات یکی از اجزای مهم میراث فرهنگی یک کشور است، میتوان با توسعه گردشگری ادبی علاوه بر درآمدزایی و جذب گردشگر، از این میراث ارزشمند به نحوی شایسته نگهداری کرد. این نوع گردشگری در جهان طرف داران زیادی دارد، برای مثال پاریس و لندن ازجمله شهرهایی هستند که به دلیل حضور بسیاری از نویسندگان مشهور در آنجا جذابیت زیادی برای بازدیدکنندگان دارند.
بدون شک تماشای خانه چارلز دیکنز، نویسنده مشهور انگلیسی، در لندن یا قدم زدن در خیابانهایی که محل وقوع داستانهای شرلوک هلمز بوده است، هر گردشگری را به وجد میآورد. قبرستان مشاهیر مسکو (نوودیچی) هم ازجمله جاذبههای گردشگری است که به دلیل قرارگرفتن آرامگاه افرادی همچون آنتوان چخوف، گوگول، مایاکوفسکی، نیکیتا خروشچف و... گردشگران زیادی را به سمت خود میکشاند.
بااین حال، شاید از نظر تعداد شاعران و نویسندگان بزرگ، هیچ کشوری به ایران نرسد. به همین دلیل ایران دارای ظرفیتهای زیادی برای «گردشگری ادبی» است. هنوز بسیاری از جایهای شاهنامه در خراسان قابل شناسایی است و فرصتی برای گردشگری ادبی. چه بسیار رخدادها و دیدارهایی ادبی در مشهد انجام شده است که هرکدام از آنها را میتوان بازسازی و بازنمایی و ماندگار کرد. به طور مشخص، در این مطلب به دو مورد اشاره میکنم.
اول باید به دو نکته توجه کنیم؛ یکی اینکه مسافرانی که به مشهد سفر میکنند، بی گمان هدف اولشان (با هر میزان اعتقاد) زیارت بارگاه رضوی است، دوم اینکه مشهد یک تاریخ و فرهنگی دیرپا با خود دارد، تا جایی که حتی آثار این فرهنگ و هنر و ادبیات در کل کشور پیداست و جلوههای درخشان آن زیب و زینت دفتر فرهنگ ایران شده است.
مشهد با این پیشینه و این تاریخ و این شمار هنرمندان و ادیبان، میطلبد از ظرفیت گردشگری ادبی بهره ببرد. اگر سیاستها و برنامه ریزیها در مشهد «پیوست فرهنگی» داشته باشد، هر طرز تفکری که سکان مدیریتی این شهر را در دست بگیرد، ناگزیر است در کلان شهر فرهنگی مشهد راه مشخص شده را دنبال کند.
اینجا خاستگاه زبان فارسی و آرامگاه زنده کننده آن است. کافی است به آمار تعداد بازدیدکنندگان همین نوروز ۱۴۰۳ از آرامگاه فردوسی نظری بیفکنیم. آمار کاملا گویاست که از حدود ۱۰ میلیون زائر و مسافر نوروزی مشهد، حدود ۱۰۰ هزار نفر از آرامگاه فردوسی دیدن کرده اند. فراموش نکنیم که در همین دیدار نیمه رمضان شاعران با رهبر معظم انقلاب، ایشان تأکید کردند که یکی از پیامهای شاعران ما در رسانه شعر، «پیامهای تمدنی و ایرانیگری» ماست.
چه جایی مهمتر از توس و آرامگاه فردوسی است که بتواند پیام تمدنی و ایرانیگری ما را بازتاب دهد؟ در جهان شهرهای معروفی که فلان نویسنده یا شاعر در آن دفن است، فرصتی مهم برای گردشگری ادبی است؛ چنان که در استراتفورد بریتانیا برای شکسپیر، در قونیه ترکیه برای مولانا و در وایمار آلمان برای گوته. حتی فراتر از این میبینیم مثلا برای فلان مکان یا خیابانی که یک نویسنده از آنجا عبور کرده است، امکانی برای گردشگری ادبی ساخته اند.
به عنوان نمونه در اسپانیا یکی از مسیرهای معروف گردشگری ادبی این کشور مسیر همینگوی است. این مسیر، مسیری است که ارنست همینگوی هر سال از طریق آن برای شرکت در یکی از جشنهای سالانه اسپانیا به نام سن فرمین به این کشور سفر میکرد.
ما متأسفانه برای رونق آرامگاه زیبا و تاریخی و پرشکوه فردوسی، تقریبا هیچ کاری نکرده ایم. آیا دستگاههای مرتبط دستی جنبانده اند؟ که اگر میجنباندند، باید آمار دیدارکنندگان از آرامگاه به مراتب بیش از این میبود!
گفتیم که ظرفیت ادبی برای گردشگری ادبی فقط منحصر به آرامگاههای مشاهیر ادبی نیست، بلکه امکانهای دیگری مانند انجمنهای ادبی و آنچه به نوعی به میراث ادبی یک شهر مربوط میشود هم در شمار ظرفیت گردشگری ادبی است. در مشهد مهمترین آن مربوط به انجمنهای ادبی است. انجمنهای ادبی مشهد در تاریخ ادبیات ما ریشه دارند و میتوان مصادیق زیادی از آن را در تاریخ پیدا کرد.
این انجمنها بخشی از پیکره تنومند ادبیات و شعر را شامل میشوند. خراسان و مشهد از این نظر در قله قرار دارند و انبوه انجمنهایی که در این اقلیم برگزار میشده است، خود تاریخی قابل اعتنا دارد. برخی انجمنها سهم قابل توجهی داشته اند و جریانی در ادبیات و شعر ایجاد کرده اند. انجمنهای فرخ، نوگرایان، قهرمان و حوزه هنری از جریان سازترین این انجمنها بوده اند.
در این میان، نام فرخ و انجمن او زبانزد است. خانه او محفلی برای رونق شعر، آموزش، هم گرایی شاعران و ارتباط وثیق بین اهل ادب بود. به درستی میشود گفت خانه استاد فرخ و انجمن او مهمترین هدف گردشگری ادبی مشهد بود؛ شنیدن نام کسانی که به این انجمن رفت وآمد میکردند، خود گواه این ادعاست. خانهای که به روایت زند ه یاد استاد باقرزاده (بقا)، بزرگانی همچون زرین کوب، مجتبی مینوی، ملک الشعرا بهار، سعید نفیسی، امیری فیروزکوهی و... در آن حاضر شده بودند.
شمارش و فهرست کردن این نامها خود گواه بزرگی و عظمت نام فرخ و خانه اوست و نشان روشن بعد هویتی این خانه برای مشهد. روان شاد رضا افضلی هم وقتی از اعضای ثابت انجمن ادبی فرخ نام میبرد، از افرادی مانند ابوالقاسم حبیب اللهی، گلشن آزادی، دکتر فیاض، دکتر رسا، احمد کمال، قدسی، صاحب کار، قهرمان، باقرزاده، غلام رضا صدیق، دکتر مجتهدزاده، تقی بینش، دکتر حجازی، دکتر حسین شهیدی، دکتر احمد علوی، حبیب بی گناه، تقی فتوت و دکتر یوسفی.
قرار بود این خانه، خانه ادبیات مشهد شود که متأسفانه به نتیجه نرسید. خانهای که در خیابان چمران قرار دارد و تا جایی که به خاطر دارم، مبلغی هم توافق شد و مصوبه هم در شورای قبل به تصویب رسید؛ اما ظاهرا بعد از آن مبلغ جدیدی پیشنهاد شده بود که کار را متوقف کرد. امیدواریم این کار پیگیری شود و به سامان برسد.
بی گمان اگر دستگاههای فرهنگی مشهد جدی و بابرنامه باشند، میتوان در مشهد به گردشگری ادبی نگاهی جامعتر داشت؛ هم به سود اقتصاد این شهر، هم رساندن پیامهای تمدنی، فرهنگی، ادبی و ایرانی به مخاطب امروز و آینده.